با وجود افتهای متوالی در بازار سرمایه، محدودیتی برای خرید یا فروش وجود ندارد؛ اما واقعیت آن است که دیگر خبری از صفهای خرید و عطش سر
آیندهای که کسی حاضر به خرید آن نیست
بورس به طور سنتی آینه تمام نمای اقتصاد هر کشور دانسته میشود. اما در شرایطی که اقتصاد ایران با مشکلاتی همچون کسری بودجه مزمن، ناترازی انرژی، نرخ بهره بالا و بیثباتی سیاسی دستوپنجه نرم میکند، طبیعی است که تصویر بازتابیافته در این «آینه» تیره و پر از ابهام باشد.
شاخصهای اصلی بازار طی ماههای اخیر روندی نزولی و فرسایشی را طی کردهاند؛ بهگونهای در ۴۰ روز بیش از ۲۲ درصد افت ارتفاعوضعیتی که میتوان آن را نماد «بی اعتمادی عمومی» به آینده اقتصاد دانست. حال پرسش بنیادین این است: مردمی که در بورس آینده را خرید و فروش میکنند و همان مردم در زندگی شخصی و اجتماعی خود، برای آینده تصویر روشن و قابل پیشبینی ندارند، چگونه میتوانند بورس را خریداری کنند؟
ساختاری رانتمحور؛ صنعتی بیافق
یکی از جدیترین چالشهای بازار سرمایه، نبود چشم انداز روشن برای صنایع مختلف است. انحصارات دولتی، قیمت گذاری دستوری، وابستگی سنگین شرکتها به انرژی یارانهای و عدم دسترسی به سرمایه خارجی سبب شده صنایع داخلی نه ابزار رقابت داشته باشند و نه توان رشد.
به ویژه در صنایع انرژیبر مانند فولاد و پتروشیمی، ناترازی گسترده گاز و برق آینده تولید و حتی صادرات را زیر سؤال برده است. در صورت تداوم این وضعیت، سودآوری بنگاهها پایدار نخواهد بود و سرمایهگذاران نیز دلیلی برای حضور فعال در بازار نمیبینند.
لازم به یادآوری است که همتی، وزیر سابق اقتصاد، از نصف شدن سود شرکتهای بورسی و رسیدن آن به ۱۲ درصد ابراز نگرانی کرده بود. همچنین تداوم این ناترازیها بیش از اصلاح آنها محتمل است ورود پول به بازار را مخدوشتر خواهد کرد. در شاخص کل را شاهد بودیم.مایهگذاری نیست. بورس که روزگاری اولویت سرمایهگذاران بود، امروز در سایه بحرانهای ساختاری اقتصاد به حاشیه رانده شده است.
نرخ بهره بالا، سیاستهای ارزی مبهم
بانک مرکزی برای مهار تورم سیاست نرخ بهره بالا را در دستور کار خود قرار داده است. این موضوع گرچه در ظاهر میتواند جریان نقدینگی را کنترل کند، اما نتیجه آن خروج سرمایه از بازار سرمایه و انتقال منابع به بازار پول بوده است.
حال سوالی که مطرح میشود این است که چه کسی سود ۳۵ درصدی و بدون ریسک صندوقهای درآمد ثابت را رها کرده و سرمایه خود را برای کسب سود ۱۲ درصدی بنگاههای اقتصادی هدایت میکند؟
از سوی دیگر، ابهام در سیاستهای ارزی نظیر طریقه بازگشت ارز صادراتی و نوسان نرخ دلار، فضای عدم قطعیت را برای شرکتهای بورسی دو چندان میکند. در چنین شرایطی، عقلانی است که سرمایهگذاران به جای خرید سهام، به سمت داراییهایی با نقدشوندگی بالاتر حرکت کنند.
بورس؛ قربانی اقتصاد بی تصویر
بازار سرمایه ذاتا بازاری برای خرید و فروش «آینده» است؛ اما آیندهای که در فضای اجتماعی و اقتصادی کشور تصویرش روشن نیست، نمیتواند جذابیتی برای سرمایهگذاران داشته باشد.
وقتی هیچ یک از ما در زندگی روزمره خود، افق شفاف و امیدبخشی متصور نیستیم، طبیعی است که در بورس هم خبری از صف خرید نباشد. این همان واقعیتی است که امروز در تابلوی معاملات و نمودارهای نزولی به چشم میآید؛ سقوط بورس، نه یک پدیده مستقل، بلکه تصویری فشرده از سقوط اقتصاد رانت محور ایران است.
واضحا مثبتهای بازار سرمایه به «ارزندگی شرکتها» برنمیگردد و علت آن «ارزندگی قیمتها» است. قیمتهایی که سقوط آزاد را تجربه میکنند و پی بر ای آنها به محدودهی جذاب میرسند، بستری برای سفتهبازی خلق میکنند تا سرمایهگذاری!
;