سردار اسدی: هر زمان فرمانده کل قوا تشخیص دهند، حمله رژیم صهیونیستی را پاسخ می‌دهیم

گفت و گوی ویژه خبری یکشنبه ۲۰ آبان با حضور سردار محمدجعفر اسدی، معاون قرارگاه خاتم الانبیاء و فرمانده پیشین نیرو‌های مستشاری ایران در سوریه، موضوع ۴۰۰ روز مقاومت و تحولات میدانی در جنگ میان رژیم صهیونیستی و غزه و لبنان را بررسی کرد.

مقدمه مجری: گفت و گوی ویژه خبری امشب را تقدیم حضور شما می‌کنیم با موضوع ۴۰۰ روز مقاومت که به بررسی تحولات میدانی در جنگ میان رژیم صهیونیستی و غزه و لبنان می‌پردازیم. راجع به تحولات منطقه به ویژه پس از هفتم اکتبر و گذشت ۴۰۰ روز از مقاومت در برابر تجاوز و حملات رژیم صهیونیستی به بررسی تحولات منطقه می‌پردازیم.

 


یک گزارش همکاران من آماده کردند راجع به شکار هرمس، ببینیم و برگردیم به گفتگو بپردازیم. سردار شما پیشتر فرمانده نیرو‌های مستشاری ایران در سوریه بودید، البته خیلی‌ها دیگر کمابیش با عنوان مستشاری و نیرو‌های مستشاری تقریبا آشنا هستند، ولی دوست دارم یک بار جنابعالی توضیح بفرمایید که دقیقا نیروی مستشاری چه وظیفه‌ای را بر عهده دارد و بعد این که اساسا ما چرا باید نیروی مستشاری مثلا در سوریه داشته باشیم؟ مطلبی را که می‌فرمایید برمی گردد به هشت سال دفاع مقدس که حضرت امام (ره) فرمودند ما در جنگ دوست و دشمن خود را شناختیم. ما در جنگ فهمیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت هر دو ابرقدرت را شکستیم، مطالب گوناگونی است بحث من سر این است که ما دوستانی در منطقه داریم که این‌ها در هشت سال دفاع مقدس محبت کردند و به ما کمک کردند، یکی از آنها خدا رحمت کند آقای حافظ اسد بود که کنار صدام قرار نگرفت مثل بقیه کشور‌های عربی و در مقابله با استکبار هم همسو بود با ما؛ پس ما لازم بود که وقتی که همه کشور‌های استکباری همصدا می‌گفتند بشار باید برود، بشار باید برود به زبان‌های گوناگون، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی، به همه زبان‌ها این کلام گفته شد و همه آنها هم اعتقادشان این بود که بشار جوان بیش از مثلا یک ماه دو ماه دیگر دوام نمی‌آورد، ولی سیاست کلان جمهوری اسلامی در منطقه این بود که بشار باید بماند. فلذاست که خدا رحمت کند شهید بزرگوارمان قاسم سلیمانی، عزم شان را جزم کردند برای بقای بشار و خدا رحمت کند شهید عزیزمان آقای همدانی قریب سه سال آنجا واقعا تلاش کردند آموزش‌هایی را که در زمان دفاع مقدس تجربه کرده بودند منتقل کردند، یکی از مسائلی که واقعا در آنجا بسیار به درد خورد همین بحث ارتش بیست میلیونی همین بسیج مردمی که آنجا به نام جیش الشعبی شکل گرفت و از نیرو‌های خود سوریه سازماندهی شد و کمک کردند و الحمدالله آنچه را که نظر مقام معظم رهبری و مردم آزاده ایران بود در منطقه انجام می‌شد.

نیرو‌های مستشاری صرفا کار آموزشی انجام می‌دهند، کار پشتیبانی انجام می‌دهند یا نه اصلا ممکن است فرماندهی برخی از عملیات‌ها را بر عهده بگیرند؟ وظیفه مشخص شان چیست در سرزمینی که حضور دارند؟ 

سوریه یک ارتشی داشت، علیرغم این که بخشی از ارتش منشق شده بود و در مقابل خود ارتش ایستاده بود این ارتش واقعا خیلی از خودش مایه گذاشت و همانطور که عرض کردم راهنمایی شهید بزرگوارمان آقای حاج قاسم سلیمانی که ابتدا به ساکن آنها این تجربه را نداشتند و خود ارتش نگران بود که یک نیروی مردمی بیاید به میدان، تکلیف ما چه می‌شود؟ وقتی این نیروی مردمی را دیدند که واقعا کمک خوبی است آنها هم قبول کردند و کار برادران ما در آنجا این بود که کمک کنند برای بقای بشار، ولو این که مثلا ما بتوانیم از برادران عزیزمان که داوطلبند از افغانستان، از پاکستان، از عراق، خود لبنان می‌خواهند کمک کنند ما باید آنها را آنجا سازماندهی می‌کردیم و به ارتشی که در آنجا در حال دفاع از کیان خودشان است، کمک می‌کردیم. 

و خاطرم هست آن اوایل یک تحفظی وجود داشت که اصلا از عنوان نیرو‌های مستشاری ایران در سوریه نام برده شود، درست است؟ یک ملاحظاتی ظاهرا وجود داشت ولی بعدا گفتند این که به لحاظ حقوق بین الملل منعی هم ندارد بالاخره دولت مستقر این دعوت را انجام داده و نیرو‌ها حضور پیدا کردند، آن اوایل یک ملاحظاتی بود، درست عرض می‌کنم یا نه؟ 

بله درست می‌فرمایید. این هجمه دشمن بود که کار تبلیغاتی می‌کرد و بسیاری از عزیزان ما در ایران این نگرانی را داشتند که مبادا جنگ به ما کشیده بشود، ما آنجا نرفتیم که با کسی بجنگیم ما آنجا رفتیم که کمک کنیم و از یک مظلوم دفاع کنیم ما با کسی آنجا وارد جنگ نشدیم، ما بعنوان نیروی مستشاری کمک کردیم که حق مسلم حکومت سوریه پابرجا بماند. 

و حالا در بعد از عملیات طوفان الاقصی و هفت اکتبر هر اتفاقی که تقریبا می‌افتد در منطقه، رژیم صهیونیستی فلش اتهامش را به سمت ایران می‌چرخاند، یعنی خود عملیات هفت اکتبر هم آن اوایل فکر می‌کنم آنها اتهامی که وارد می‌کردند به ایران این بود که طراحی آن از سوی ایرانی‌ها صورت گرفته و گفتند موشک‌ها را ایران دارد می‌دهد و شاید روی کاغذ و منطق هم یک استدلال‌هایی وجود داشت به جهت این که غزه بالاخره یک منطقه محصوره و کاملا تحت مراقبت و نظارت است این موشک‌ها از کجا می‌آید و چطوری می‌آید؟ خودشان مگر توان ساخت آن را دارند؟ ما واقعا موشک ندادیم برای غزه؟ 

این بحثی را که می‌فرمایید یک بحث ریشه‌ای است، ۴۵ سال است که این بحث در جامعه مطرح می‌شود و هر اتفاقی که حتی در اروپا بیفتد، در آمریکا بیفتد نسبت می‌دهند به ایران. چرا به ایران نسبت می‌دهند؟ خدا رحمت کند حضرت امام (ره) فرمودند ما در جنگ ابهت هر دو ابرقدرت را شکستیم، این‌ها با ابهت شان خیلی در دنیا کار می‌کردند، همین ناو هواپیمابری که امروز مردم قهرمان ایران اصلا نمی‌دانند چه زمانی می‌آید در خلیج فارس و چه زمانی می‌رود؟ برای چه می‌آید و برای چه می‌رود؟ یک زمانی اگر این ناو حرکت می‌کرد به سمت کشوری، مسئولین آن کشور دست‌ها را بالا می‌کردند و خیلی نگران بودند، خیلی می‌ترسیدند از قدرت آمریکا، ما این ابهت را در هشت سال دفاع مقدس واقعا شکستیم، دشمن همه توان خود را گذاشته که ما را یک جوری در دنیا محکوم کند و مردم دنیا را برعلیه ما بکند یعنی چطور بگویم؟ ایران هراسی را در دنیا می‌خواهد مطرح کند، مردم غزه هم مثل همه مردم دنیا، آیا واقعا همانطور که شما فرمودید در یک زندان روباز غزه را اگر کسی ترسیم کند، یک طرف آن دریاست، کاملا در سیطره اسرائیل، دور تا دور آن دیوار‌هایی که بعضی جا‌های آن شش متر و بعضی جا‌ها ۹ متر ارتفاع دارد، بالای این دیوار‌ها سیم خاردار و حساسه‌هایی که حتی اگر یک خیلی عذر می خواهم، روباهی هم اگر بخواهد از آنجا عبور کند آنها بلافاصله مطلع می‌شوند، اگر یک کارگر فلسطینی بخواهد از داخل این دیوار‌ها بیاید کارکند برای این یهودی‌های خبیث، آنجا تفتیش بدنی می‌شود، صبح بیرون می‌آید و می‌رود کار می‌کند و بعد از ظهر و عصر که برمی گردد دوباره تفتیش بدنی می‌شود وارد غزه می‌شود، خب این غزه واقعا این موشک‌ها با این گستردگی قریب یک سال است که آنجا جنگ است، هنوز شما می‌بینید آنجا مهمات هست، رزمنده هست، تانک می‌زنند، ماشین‌های نظامی را آنجا می‌زنند، این مهمات‌ها را واقعا ما بردیم آنجا؟ حالا اگر فرضا یک کشوری مهماتی را از یک کشور دیگر خرید، آیا این جرم است؟ در دنیا متداول نیست؟

بعد حالا من از این طرف سوال کنم، حالا این سرزمین فلسطین اشغالی که در اختیاراین یهودی‌ها است مگر گسترش آن چقدر است؟ این‌ها چقدر مهمات داشتند؟ این‌ها در همان اوایل مهمات شان تمام شد، تمام زاغه مهمات‌هایی که در فلسطین اشغالی مربوط به آقای نتانیاهو بود تمام شد، پل هوایی بین آمریکا و انگلیس و اروپا به تل آویو، همه روزه آنجا هواپیما می‌نشیند مهمات می‌آورد، همین موشک‌های سنگرشکن، این‌ها را خود اسرائیلی‌ها ساختند؟ یا این‌ها از آمریکا آمده؟ هیچ کس این را بحث نمی‌کند، شما در سال ۱۴۰۱ یک خانمی جلوی دوربین همه افتاد و آنجا هم بردند بیمارستان از دنیا رفت، شما دیدید چه کردند با کشور ما، این همه زن، این همه کودک، بیمارستان، همه آن چیز‌هایی را که آنها مطرح می‌کردند که خبرنگار مثلا مصونیت دارد، واقعا مصونیت داشت؟ مسجد مصونیت داشت؟ مدرسه مصونیت داشت؟ هیچ کجا مصونیت نداشت، با چه؟ با مهمات آمریکایی، آن وقت به ما می‌گویند شما موشک دادید، اصلا خیلی مسخره است، این‌ها خودشان ساختند، بله، ما آموزش دادیم، کار بدی نکردیم، که به یک مظلوم آموزش دادیم که چگونه از خودش دفاع کند، آیا این کار بدی در دنیا است؟ 

با این که ما اصلا صراحتا اعلام کردیم که ما حمایت می‌کنیم از غزه، از مقاومت، از لبنان 

ما به حزب الله مهمات می‌دهیم و نگران هم نیستیم که به ما هم بگویند برای چه می‌دهید، این حزب اللهی که واقعا چطور بگویم؟ امروز در دنیا بی بدیل است در مقابل همه استکبار ایستاده و ابایی هم ندارد که بگوید من وصل به ایران هستم و ما هم ابایی نداریم، نگرانی نداریم که بگوییم حزب الله وصل به ما است، ما به آنها آموزش می‌دهیم و هیچ نگران این بحث‌ها هم نیستیم. 

نکته مهم آن این است که در یک منطقه محصور با تمام مراقبت‌ها و حفاظت‌ها و ممنوعیت‌ها، چه به فرض ایران به ایشان داده باشد یا خودشان به این فناوری رسیده باشند و دارند تولید می‌کنند، در دو حالتش این محدودیت‌ها خیلی مانع ایجاد می‌کند برای این اتفاق، بالاخره ساخت موشک یا راکت چیزی نیست که به همین سادگی بخواهد اتفاق بیفتد، حالا بعد خود عملیات هفت اکتبر تدارک این عملیات و آن حجم از موشک‌ها در آن ساعات اولیه چطور این‌ها از چشم صهیونیست‌هایی که این قدر مدعی روی اشراف اطلاعاتی درمنطقه هستند پنهان می‌ماند؟ 

اسرائیل تا قبل از این قضیه طوفان الاقصی در دنیا این طور مطرح می‌کرد که من چهارمین ارتش قدرتمند دنیا هستم و پایه ارتش من هم پایه هوایی است و من تسلط کامل به منطقه دارم، اطلاعات من اطلاعات درجه یک دنیا است، از جهت نظامی چهارمین ارتش دنیا ولی، چون انگلیس، آلمان، فرانسه، آمریکا همه این‌ها کار اطلاعاتی برای اسرائیل می‌کنند می‌گفت من از جهت اطلاعاتی نمره یک دنیا هستم، خودش مدعی بود که داخل همین زندان روبازی که اسم آن غزه است، من بیش از هشت هزار جاسوس دارم، من مرتب بالای سر این‌ها با همین پهپاد‌های خودم آنها را رصد می‌کنم، با ماهواره‌ها من قادرم اگر در حیات یک فلسطینی یک برگ روزنامه افتاده باشد آن را بخوانم، مگر یک کسی که با پاراموتور می‌خواهد پرواز بکند شب می‌خوابد صبح می‌تواند با پاراموتور پرواز کند؟ این باید آموزش دیده باشد، کجا آموزش دیده؟ اگر بگوییم بیرون این زندان روباز، خب این پاراموتورش و چتر و امکاناتش را از کجا آورده؟ اگر بگوییم داخل، پس این که اطلاعاتش نمره یک دنیا است، این چه اطلاعاتی است؟ وقتی مقام معظم رهبری می‌فرمایند که اسرائیل شکست خورده و این شکست قابل جبران نیست، چند تا وجهه دارد این شکست، یک وجهه آن همین وجهه اطلاعاتی است، تو که اینقدر مدعی بودی، همین الان بگو این سلاح، این مهمات، این آموزش از کجا آمده؟ 

الان همین اتهامی که به نتانیاهو وارد است همین است دیگر، یعنی نگرانند که جنگ تمام شود جواب این را می‌خواهد بدهد.

این‌ها می‌گویند ایران، خیلی خب حالا ایران، ایران چه کار کرده؟ معجزه کرده؟ از این دیوار‌ها عبور کرده و این‌ها متوجه نشدند یا آنها از این دیوار‌ها عبور کردند آمدند این طرف آموزش دیدند؟ این‌ها بحثی است که شکست اطلاعاتی اسرائیلی که مدعی بود اولین کشور اطلاعاتی دنیا است و بعد در قضیه نظامی، این‌ها ۴ تا اصل داشتند که یکی از این اصل‌ها را نتوانستند اثبات کنند.

 این‌ها اصل اول شان این بود که هیچ جنگی در داخل فلسطین اشغالی نباید باشد، ما باید جنگ را ببریم بیرون فلسطین اشغالی، خب جنگ داخل بود.

 دوم این که گفتند ما اسرایمان را پس می‌گیریم، بعد از یک سال چند تا پس گرفتند؟

سوم این که گفتند ما حماس را از بین می‌بریم، حماس از بین رفت؟ یا حماس گسترش پیدا کرد در سطح دنیا؟ امروز حتی اگر یک خانمی جلوی کاخ سفید پرچم فلسطین را دست می‌گیرد به این معنی است که این خانم فهم حماسی در سرش است، اگر یک جوانی می‌آید در محوطه دانشگاه انگلیس چادر می‌زند و آنجا در آن چادر می‌نشیند و پرچم فلسطین را نصب می‌کند یعنی حماس در پهنه جهان گسترش پیدا کرد، نه فقط در پهنه منطقه، در اروپا، در امریکا.

پس هیچکدام از آن مطالبی را که گفته است در این یکسال اخیر که گذشته است، نتوانسته به دست بیاورد و، چون در فلسطین اشغالی شکست خورده است، به سراغ حزب الله آمده است. از قبل این پیجر‌ها و شناسه‌های دقیق را برنامه ریزی کرده بود که بتواند در رأس حزب الله کسانی را بزند و انفجار این پیجرها، حزب الله را به گونه‌ای فشل کند که ظرف یک هفته به بیروت بیاید. الان چهلمین روز هم گذشت، الان کجا است، در مرز درگیر است، با همان حزب اللهی که روز‌های اول فکر می‌کرد با این خیال وارد شد که بلافاصله به لیتانی می‌آید و به بیروت می‌آید. مثل سال ۱۳۶۱ که ما وارد خرمشهر شدیم، آنها سراسیمه تا بیروت آمدند، الان فکر کردن همان زمان است. 

;
دیدگاه خود را ارسال کنید

دیدگاه