به گزارش اقتصادآنلاین، مصطفی گوهریفر در دنیای اقتصاد نوشت: فارغ از اینکه این اقدامات، «تاکتیکی» برای فراهم کردن ابزارهای مناسب در آینده ذیل راهبرد «مذاکره و احیای برجام» باشد یا «تلاشی» بهمنظور فراهم کردن زمینه اجرای راهبرد «عدممذاکره و پایان برجام»، پرسش متقنتر این است که چالشهای اساسی سر راه مقابله راهبردی با تحریمها کدامند؟ و برای رفع این چالشها چه راهکارهایی میتوان تدوین و اجرایی کرد؟ واکاوی تحولات سالهای طولانی اعمال و اجرای تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان نشان میدهد موانع جدی در سازوکارهای مقابله وجود داشته است که تعدادی از آنها مورد اشاره قرار میگیرد.
۱- عدمشناخت درست و کافی تحریمها
برای مقابله با هر پدیدهای سیاسی-اقتصادی مانند تحریم، علیالاصول گام اول درک و شناخت «صحیح» و «دقیق» آن پدیده است. متاسفانه درک مختصات دقیق و شفاف معماری تحریمها در سطوح راهبرد، تاکتیک و عملیات، به خوبی انجام نپذیرفته است. عدهای به مطالعات علمی اعتقاد چندانی ندارند، برخی اساسا تحریم را بیتاثیر دانسته و گروهی نیز محتوای گزارشهای منتشر شده توسط اندیشکدههای کشورهای تحریمکننده را سرلوحه شناخت خود قرار دادهاند. بهعنوان مثال کتاب ریچارد نفیو توسط مرکز پژوهشهای مجلس ترجمه و مورد استقبال و تمجید تعداد زیادی حتی در نهادهای دولتی قرار گرفته و مبنای بررسی و شناختشان قرار گرفت. غافل از اینکه برخی از مطالب منتشر شده درخصوص تحریمها، «بستههای تبلیغاتی» طراحی شده است تا آنگونه که دلخواه طراحان است، تحریمشوندگان مسائل را بفهمند و نسبت به آن واکنش نشان دهند. شناخت درست واجد تجمیع تخصصهای مختلف در گروههای اجرایی-تحقیقاتی است.
۲- عدمیکپارچگی در جهتگیری سیاست خارجی
بهرغم شعار «نه شرقی-نه غربی» که از بنیانهای سیاست خارجی کشورمان است، متاسفانه «غربستیزی» و «غربگرایی» جای «واقعگرایی» را گرفته و این انشقاق در جهتگیری دستگاهها و تصمیمگیرندگان مشهود است. برای مثال بهرغم اینکه توسعه روابط راهبردی با چین به عنوان راهکاری مقابلهای مطرح میشود، در پارهای موارد توافقاتی که با چینیها صورت گرفته تنها با ارسال سیگنالی مثبت از طرف غربیها، به حالت تعلیق درآمده است. عدهای گمان میکنند تنها راه نجات کشور تعامل با غرب است و تعدادی دیگر غربستیزی میکنند و راه نجات را در شرق میبییند؛ درصورتی که واقعیت نه چنان است و نه چنین؛ همان میزانی که وابستگی به غرب مضر است وابستگی به شرق نیز مضر است. نه شرقی، نه غربی و استقلال نباید تنها در حد شعار باشد و سبد تعاملات خارجی باید ترکیبی از کشورهایی باشد که «منافع ملی» را تامین میکنند و ملاک انتخاب نباید شرقی-غربی، بلکه استفاده بهینه از هر دو بلوک شرق و غرب در عمل باشد.